دیکشنری
داستان آبیدیک
passive obedience
pæsɪv obidiəns
فارسی
1
عمومی
::
اطاعت صر، فرمانبرداریازروی بردباری یا بیارادگی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PASSIVE BOX
PASSIVE COMMUNICATION STYLE
PASSIVE CONTINENTAL MARGIN
PASSIVE DEBT
PASSIVE DEFENSE
PASSIVE DEFENSE PRINCIPLES
PASSIVE DEVICE
PASSIVE ELECTRONIC WARFARE
PASSIVE HOMING GUIDANCE
PASSIVE INCOME
PASSIVE INVESTMENT
PASSIVE INVESTOR
PASSIVE MANAGEMENT
PASSIVE MARGIN
PASSIVE MEMORY
PASSIVE OBEDIENCE
PASSIVE PARTICPIAL A
PASSIVE PEER
PASSIVE RESISTANCE
PASSIVE SCALAR
PASSIVE SKILLS
PASSIVE SODOMY
PASSIVE UPLINK COMMUNICATOR
PASSIVE DEFENSE
PASSIVELY
PASSIVENESS
PASSIVISM
PASSIVITY
PASSIVIZATION
PASSKEY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید